مقدمه: شب، این نعمت بزرگی که هیچکس قدرش را نمیداند. وقتی خاموشی فرا میرسد آرامش درون به اوج رسیده و میتوان به عظمت بزرگی آسمان پی برد. آسمانی که در روز زیر سلطه آفتاب درخشان است و حرفی برای گفتن ندارد. بدنه: تابستان بود و طبق روال هر شب رختخوابم را در حیات پهن کردم. سرم روی بالش و چشمانم به آسمان بود. آسمان صافی که گویی به هزاران لامپ چراغانی شده بود. آن شب تازه به عظمت پروردگار پی بردم. خدایی که هر لحظه در کنار ماست و ما از وجود آن بیخبریم. افراد از نظر مفاهیم ریاضی...
برچسب : نویسنده : shagerdaval بازدید : 184
كنار پنجره ي اتاقم مي نشينم .به ابرهاي اسمان لاجوردي مي نگرم،قدم به ابرها مي گذارم و به اوج آسمان مي روم؛ به دياري ديگر،آنجاكه ديگر نشاني از بي مهري نيست.مردماني دارد يك دل و صميمي ،همه با هم دوست و يكرنگ هستند و هيچ كس بي توجه از كنار هم نوعش نمي گذرد.از كنار باغ هايش كه مي گذرم درختان اقاقيا و بيدي را مي بينم كه چون عروسي زيبا برگ ها بر چهره شان افتاده و صداي شرشر آبشاري كه طراوت مي آورد با بوي اقاقي و صداي دلنواز پرندگان در آميخته.اينجا مردم به جاي افراد از نظر مفاهیم ریاضی...
برچسب : نویسنده : shagerdaval بازدید : 86
برچسب : نویسنده : shagerdaval بازدید : 98
برچسب : نویسنده : shagerdaval بازدید : 64
برچسب : نویسنده : shagerdaval بازدید : 80
برچسب : نویسنده : shagerdaval بازدید : 88